آزادي ربطي به دنياي بيرون ندارد .
آزادي حقيقي- آزادي معنوي ست .
آزادي سياسي - قابل خدشه است . ممكن است آنرا دريغ كنند .
آزادي اقتصادي ممكن است همچون قطره ي شبنم درآفتاب صبحگاهي تبخير شود و از بين برود .
اختيار اين آزادي ها در دست تو نيست .
آنچه كه اختيار آن در دست تو نيست - آزادي حقيقي نيست .
آزادي حقيقي - با حقيقتي در تو سرو كار دارد كه هيچ گاه به اسارت در نمي آيد .
زندان و اسارت - فقط تن آدمي را به بند مي كشند اما به روح او دسترسي ندارند .
به دست اوردن آزادي حقيقي - نياز به كشمكش و مبارزه ندارد .
روح انسان - آزاد آفريده شده است .
روح انسان را نمي توان به بند كشيد .
اگر توجه خويش را به درون معطوف كني همه ي زنجيرها مي گسلند و همه ي ديوارها فرو مي ريزند و درهاي همه ي زندانها گشوده مي شوند .
آزادي تنها يك صورت دارد - اما بردگي صورت هاي گوناگون دارد .
حقيقت نيز يكي ست - اما دروغ صورت هاي مختلف به خود مي گيرد .
حقيقت آزادي چيست ؟ حقيقت آزادي - آزاد بودن از گذشته و آينده ي اوست . خاطرات نبايد تو را به گذشته بكشانند . برگشتن به گذشته - شيوه ي هستي نيست . هستي به عقب باز نمي گردد . آزاد بودن از اينده نيز به معناي آزاد بودن از خيالات و آرزوهاست . چيزهايي كه تو را به آينده مي برند .
نه گذشته واقعيت دارد و نه آينده . هردوي اينها اعتبار ذهن اند .
آنچه كه واقعيت دارد و از آن توست :
لحظه ي حال است .
قسمتي از كتاب : در ستايش زندگي / نوشته ي مسيحا برزگر
_________________________
پويا جان سلام
ممنون كه بهم سر مي زني .
در مورد حرفايي كه زدي مثل ندا با يه جاهاييش موافقم و يه جاهاييشم نه . ندا قشنگ توضيح داد و من نمي دونم ديگه چي بنويسم . اما تو گفتي كه شاه هم آبادي داشت و هم ويراني . اگه دقت كني مي بيني كه در زمان شاه معمولا جنس و كيفيت اجناس خوب بود و ما خودمون الان هم وسايلي داريم كه از اون زمان موندن و هنوز هم سالمند ولي نكته اي كه هست اينه كه چرا بعضي چيزهاي اون دوره خوب بودن ؟ آيا به خاطر اين نبود كه همه چي براي ما وارد مي شد و ما يه كشور وابسته بوديم ؟ آيا همين پادشاهان قبلي باعث نشدن ه ايران از خيلي چيزها و كشورها عقب بيفته ؟آيا همونا قراردادهاي ننگ آور رو امضا نكردن ؟ آيا همين محمدرضا شاه نبود كه بحرين رو كه چزء خاك ايران بود به عنوان باج داد و اون اولين كسي بود كه يك ساعت بعد از اين كارش بحرين رو به رسميت شناخت ؟ به نظرت درسته ما خاك كشورمون رو به عنوان باج پيشكش كنيم ؟
در مورد ما همچنان غافليم از اينکه هيچ گاه يک طرفه به قاضي نرويم و حتي بدها را با ديدي واقع گرا نگاه کنيم . زيرا بد مطلق و خوب صرف در جهان وجود ندارد .
درسته اينا هم آباد كردن و هم ويران. هم خوبي كردن و هم بدي . اما ممكنه يه نفر يه عالمه خوبي كنه اما با يه كار بد همه اون خوبي ها رو از بين مي بره . اگه توي يه صفحه سفيد خيلي بزرگ يه نقطه سياه باشه چشم تو اون نقطه سياه رو مي بينه . اون همه سفيدي در نظرش نمياد . تو نمي توني به كسي به خاطر اين موضوع شكايت كني چون اين خصلت آدماست .
نمي دونم چقدر از حرفام درست بود و تو چقدر باهاشون موافقي اما همونطور كه توي وبلاگم گفتم آدما هميشه منفعت خودشون در نظر مي گيرن و حتي يه بچه با اون همه پاكيش مي تنه به بيرحمترين انسان تبديل بشه .
هميشه موفق باشي و خدا نگهدار